۱۳۸۸ دی ۱۶, چهارشنبه

قول مجدد و کودک درون!

یعنی اگر آدم قول بدهد که هر روز می نویسد و بعدش ننویسد، چه کار باید بکند؟ لازم است توضیح بدهد چرا؟ مثلا به دلیل نداشتن نیم فاصله در کی بورد کامپیوتر؟ خوب ... به نظر من نه. بهترین کار این است که توبه کند و دوباره قول بدهد! حالا اگر دوباره بعد از چند روز ننوشت چی؟! دوباره توبه میکند و باز قول می دهد! به نظر من این بهترن راه است، چرا که هر راه دیگری به توقف نوشتن به طور کلی می انجامد که کلا صورت مساله را پاک میکند!
بگذریم.
حتما خبرها را خوانده اید. (من کلا فکر نمی کنم وبلاگ یک خبرگزاری است و باید اطلاع رسانی کند!) حتما از دلهره بهنود، نامه سحابی و بیانیه موسوی خبر دارید. بیانه ای که اتمام حجت تلقی اش می کنند و خیلی ها ابراز امیدواری و آرزو کرده اند که کسی پیدا شود و پیام گفت و گو را جدی بگیرد تا به سمت جاهای خطرناک نرویم.
من خوب میدانم خشن شدن فضا چه قدر بد است. خوب میدانم انقلاب چه اثراتی دارد. می دانم چه قدر خوب است همه عقل به خرج بدهند و بیایند پای میز گفت و گو. می دانم تندروی چه ضررهایی دارد. ولی جدا از شما درخواستی دارم. بچه کوچک نادان سرکش بی شعور تندرویی در درونم هست که از ته دل خوش حال و شادمان است. برای چه؟ برای این که هم من و هم او اطمینان داریم در طرف مقابل ذره ای گوش شنوا و عقل پیدا نمیشود که بخواهد کمی کوتاه بیاید و اوضاع را آرام کند! من معتقدم باید از این موضوع ناراحت باشم. ولی او دارد به همین دلیل شادی می کند!
با این کودک سرکش بی شعور و غیره (!) چه باید کرد به نظر شما؟!

پس نوشت اول: این نوشته را بخوانید که اگر نه، از دستتان رفته!
پس نوشت دوم: آخرش نتوانستم نگویم. جان من یک نفر به بهنود و سحابی بگوید در دوازده سال گذشته که داریم همین رویه پیشنهادی شمال را دنبال می کنیم، اوضاع بهتر شده یا بدتر؟!

۲ نظر:

  1. 12 سال مگه دلیل میشه خب؟ شاید باید بیشتر صبر کرد.

    پاسخحذف
  2. مهم روندشه آریا! مهم زمان نیست. جهته!

    پاسخحذف