۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه

اشتباه درست!




به اشتباه، به خاطر یک تشابه اسمی، زنگ زدم به کسی که شماره‌اش را زمانی در گوشی‌ام ذخیره کرده‌بودم ولی کارم با او نبود. بعد از این که متوجه اشتباهم شدم، گفت: «عجب وقتی زنگ زدی. الآن پاسارگاردم. امروز تولد کوروشه؛ ملت اومدن این‌جا؛ گارد ویژه راه ورودو بسته مردم هم همه سبز؛ دارن شعار می دن!»


این فرد را فقط یک روز کاری دیده‌ام و هیچ نمی‌شناسمش. ولی چه خوب است که این روزها، انگار همه هم‌دیگر را خوب خوب می‌شناسیم و حتی در یک مکالمه‌ی تلفنی اشتباهی، حرف فراوان برای گفتن داریم. درست مثل روزهای بعد از انتخابات؛ وقتی 18 تیر یا در نماز جمعه‌ی هاشمی، دوستان قدیمی را که سال‌هاست ندیده‌ای، اتفاقی می‌بینی و با هم در کوچه‌ها از گاز اشک‌آور فرار می‌کنید و در خانه‌ها پناه می‌گیرید، چه‌قدر حرف دارید برای زدن! حتی غریبه‌ها، غریبه‌هایی که با هم پناه گرفته‌اید در حیاط یک خانه که لطف کرده و درش را باز گذاشته و خطر هجوم آوردن گلادیاتورها را به منزلش به جان خریده و تازه برایتان آب و شربت هم می‌آورد.


راست و دروغش گردن خودش؛ من فهمیدم که دلیل زنگ زدنم چه‌بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر